
مجموعه میرانا نوشته امید کورهچی. سفری برای نبرد خیر و شر، پیروز نهایی کدام است؟ پلیدی و تاریکی؟ یا خوبی و روشنایی؟
مقدمه
مجموعه «میرانا» اثر امید کورهچی، یکی از جذابترین آثار در ادبیات معاصر ایران است که مخاطب را به دنیایی پر از هیجان و ماجرا میبرد. این مجموعه که شامل کتابهای «۷جن»، «لو۳۰یا»، «صخور»، «هبذول»، «کاثیا»، «عالین» و «نیاسو» است، توسط انتشارات کمیکا به صورت مصور و توسط انتشارات میرانا به صورت غیرمصور به چاپ رسیده است. این مجموعه در حال حاضر شامل ۷ جلد منتشر شده است.
ویژگی اصلی این رمان، ترکیب واقعیت با خیال است. «میرانا» تقابلی از خوبی و بدی را به تصویر میکشد و عناصری مانند طلسمها، دعاها و حتی آیات قرآنی را وارد داستان میکند. نویسنده با قلمی روان و داستانی هیجانانگیز، این عناصر را به دنیای امروزی پیوند داده است. به همین دلیل، خواندن این مجموعه برای هر کسی، فارغ از اعتقاد به موضوعاتی مانند جادو، جن و طلسم، لذتبخش خواهد بود.
داستان حول محور شخصیتی میچرخد که در ظاهر برای آموختن اسرار غیب به یک مرتاض مراجعه میکند، اما انگیزه پنهان او دستیابی به قدرت است. این میل به قدرت، که در نهاد انسان ریشه دارد، محرک اصلی شخصیت داستان است. در ادامه، این شخصیت در مسیری پر فراز و نشیب قدم میگذارد تا برای نجات جان دختری و رهایی دنیا به مبارزه برخیزد. شاید بتوان گفت که عشق، توکل و ایمان، همان قدرتهای گمشده انسان هستند که او ناآگاهانه در جستجوی آنهاست. در این راه، او با اجنه و دیوها مواجه شده و به نبرد با آنها میپردازد. در این مبارزات، توکل به خداوند، منبع نیروی او برای غلبه بر مشکلات است. نکته جالب توجه دیگر، ساختار چندجلدی مجموعه است. در ابتدای جلد دوم، ممکن است تصور شود که داستان کاملاً از جلد اول جدا شده است، اما با پیشروی در داستان، ارتباط ظریف و پیوسته میان شخصیتها و رویدادها به تدریج آشکار میشود. به این ترتیب، با پایان هر جلد، اشتیاق برای دنبال کردن ماجرا در جلد بعدی، مانند یک سریال چندفصلی، در مخاطب ایجاد میشود و این سوالات در ذهن شکل میگیرد: نویسنده در ادامه چه سفری را برایمان تدارک دیده است؟ کدام شیطان، کدام دیو و کدام نبرد در انتظارمان خواهد بود؟
بخشی از مقدمه
مقدمه کتاب «۷ جن» (جلد اول مجموعه) با لحنی قدرتمند و گیرا آغاز میشود و حس کنجکاوی خواننده را به شدت تحریک میکند. این مقدمه به گونهای است که مخاطب را ترغیب میکند تا داستان کتاب را مانند قسمتهای یک سریال رازآلود، ماورائی و هیجانانگیز دنبال کند. در اینجا بخشی از این مقدمه آورده شده است:
دریا ناآرامتر از آن بود که فکرش را میکردم. تا کمر ایستاده بودم میان آب، و طوفان، امواج خروشان را چنان به صورتم میکوبید که هر لحظه تمرکزم بیشتر بههممیریخت و از توانم در مبارزه کاسته میشد. حدود یک ساعتی میشد درگیر نبرد با دیوی بودم که سرسختانه مقاومت میکرد و رام نمیشد، که به یکباره دیو اطراف حصار محافظ من چرخید و دیوارهای از آتش اطرافم را فرا گرفت. اما چون میان آب ایستاده بودم، حرارتی به من نرسید. وقت زیادی نمانده بود. اگر شب از راه میرسید، قدرت دیو چند برابر میشد. تمام عزمم را جزم کردم تا ذکر آخر را بگویم و کار را یکسره کنم، که ناگهان موج مهیبی به تنم اصابت کرد و تعادلم را از دست دادم. یک پایم از حصار بیرون رفت و دیو، که انگار منتظر چنین فرصتی بود، نعرهای کشید و بدن دودگونهی خود را جمع کرد و مثل برق آمد سمت من. که ناگهان صاعقهای از آسمان به تنش اصابت کرد و تمام بدنش چون دود از هم پاشید و نابود شد. نفس راحتی کشیدم. خود را از کف دریا جمع کردم. خوب میدانستم صاعقهای در کار نیست و این نهاییل، یکی از فرشتگان خداوند بود که باز هم مثل دفعات قبل خود را برای حفاظت از من بهخطر انداخته و شمشیر نورانیاش را چون صاعقه چنان بر سر دیو بدسیرت کوبیده که تمام تنش بیهیچ زخم یا جراحتی بهطور کامل دود شد و رفت هوا.
نسخههای چاپی و صوتی
نخستین نکتهای که در مواجهه با این کتاب جلب توجه میکند، طراحی جلد خاص و متفاوت آن است. شاید واژه «خاص» به نظر اغراقآمیز برسد، اما این توصیف دقیقاً برازنده جلد کتابهای چاپشده توسط انتشارات میرانا است. این جلدها با ظاهری ساده و نقوش سیاه، به شکلی رازآلود الهامگرفته از طلسمها هستند و هماهنگی چشمگیری با محتوای کتاب دارند. این طراحی رازآلود، حس کنجکاوی عمیقی را در مخاطب برای ورود به دنیای داستان برمیانگیزد. به تازگی، انتشارات میرانا با تغییرات چشمگیر در طراحی جلدها، جلوهای کاملاً جدید به مجموعه “میرانا” بخشیده است. در طراحی جدید جلدها، از لب برگردان و سلفون مخملی استفاده شده که به کتاب ظاهری مدرن، جذاب و لوکس میبخشد.
علاوه بر این، طراحی داخلی هنری و چاپ دورنگ متن با رنگهای اختصاصی برای هر جلد (مانند آبی برای لوثیا و قرمز برای کاثیا) از دیگر ویژگیهای منحصربهفرد نسخههای انتشارات میرانا است که تجربه خواندن را جذابتر و بهیادماندنیتر میسازد.
همچنین، در نسخه مصور که توسط انتشارات کمیکا منتشر شده، تصاویر مرتبط با داستان، فضایی جذابتر و ملموستر را در صفحات کتاب ایجاد کردهاند.
علاوه بر نسخههای چاپی، نسخههای صوتی این مجموعه نیز در پلتفرمهای مختلفی مانند طاقچه، نوار و کتابراه موجود است که تجربه شنیداری جذابی از این اثر را برای مخاطبان فراهم میکنند.
نتیجهگیری و سخن پایانی
در مجموع، «میرانا» فراتر از یک داستان سرگرمکننده، به شکلی جذاب و هنرمندانه مفاهیمی عمیق را به مخاطب منتقل میکند. این مجموعه، تقابل همیشگی خیر و شر و نقش قدرت ایمان در مواجهه با نیروهای ناشناخته را به تصویر میکشد؛ ایمانی که شخصیت اصلی داستان را در برابر چالشها و دشمنان یاری میدهد. هر داستان، سفری پر فراز و نشیب در میان انتخابها، تقدیر و جستجوی حقیقت است. «میرانا» این سفر را در قالب داستانی پرکشش از نبرد نیروهای خیر و شر و تعامل انسان با تقدیر به مخاطب ارائه میدهد. این کتاب نه تنها سرگرمکننده است، بلکه خواننده را به تفکر درباره ماهیت قدرت، ایمان و مبارزه با ضعفهای درونی دعوت میکند و تجربهای متفاوت از دنیای ماورایی را به او هدیه میدهد.
یکی از پرسشهایی که در حین مطالعه این کتاب برایم مطرح شد، به طلسمهای استفادهشده در متن داستان مربوط میشد. این نگرانی وجود داشت که آیا این طلسمها ریشه در واقعیت دارند و ممکن است مورد استفاده نادرست قرار گیرند؟ با مطرح کردن این موضوع با نویسنده، ایشان اطمینان دادند که طلسمها به صورت ناقص و بدون قدرت واقعی در کتاب آورده شدهاند و هیچگونه تأثیری در دنیای واقعی ندارند. این توضیح، نگرانیهای احتمالی مخاطبان را برطرف میکند و به ارزش اثر میافزاید.
جملهای تأثیرگذار از متن کتاب که بارها بر روی نشانگرهای رسمی کتاب دیده شده، به خوبی گویای عمق معنایی داستان است:
“تقدیر هرکسی با یک انتخاب آغاز میشود، اما انتخابهای بعدی دیگر دست انسان نیست. حالا یقین دارم تقدیر من روایت این واقعه است و تقدیر تو خواندنش و اینطور میشود که من و تو دیگر فرقی با هم نداریم…”
(امید کورهچی)
این جمله، مرز میان داستان و واقعیت را کمرنگ کرده و خواننده را به بخشی از روایت تبدیل میکند. پلی عمیق میان نویسنده و مخاطب ایجاد میشود، گویی هر دو در مسیر تقدیر به یکدیگر پیوند خوردهاند.
مولوی نیز به زیبایی در دفتر اول مثنوی معنوی به این مضمون اشاره میکند که اگرچه انسان در برابر تقدیر قرار دارد، اما خرد و ایمان میتوانند تأثیری قوی بر سرنوشت او داشته باشند:
گر توکل میکنی در کار کن
کشت کن پس تکیه بر جبار کن
این ابیات بیان میکنند که تلاش هدفمند انسان در کنار ایمان و توکل، مسیر زندگی را روشن میسازد. «میرانا» نیز با روایت تقابل خیر و شر، نشان میدهد که اگر شخصیت داستان به نیروهای درونیاش ایمان نداشت و اقدام نمیکرد، تقدیر او شکست و ناامیدی بود. اما این ایمان و عمل، نقطه عطفی برای تغییر میشود.
شاهنامه فردوسی نیز به شکلی مشابه به نقش خرد و دانش در تقابل با نیروهای سرنوشت اشاره میکند. از زبان بوذرجمهر میخوانیم:
میاسای زآموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که نام خرد توختم
همه هر چه بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
این شعر، اهمیت یادگیری، خرد و تلاش آگاهانه را به تصویر میکشد. همانطور که «میرانا» به ما نشان میدهد، حتی در تاریکترین لحظات زندگی، خرد و دانش ابزارهایی هستند که میتوانند در برابر نیروهای قدرتمند و ناشناخته ایستادگی کنند.
پیام اصلی کتاب نیز در همین راستا قابل تفسیر است: تقدیر، خطی از پیش نوشتهشده نیست، بلکه مسیری است که ما با انتخابهای خود، هرچند کوچک، بر آن اثر میگذاریم. حتی در تاریکترین نقاط این مسیر، روزنههای امید و روشنایی وجود دارد. «میرانا» به ما یادآوری میکند که با ایمان به قدرت درونی و انتخابهای آگاهانه، میتوان در برابر هر چالش و نیروی ناشناختهای ایستادگی کرد و سرنوشت را به نفع خود تغییر داد.
در پایان، بررسی بازخوردهای مخاطبان در سایتهای مختلف نشان میدهد که این مجموعه با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است. نظرات مثبت، چه از سوی علاقهمندان به داستانهای ماورایی و چه از طرفداران آثار معنوی و هیجانانگیز، همگی بر توانایی نویسنده در جذب مخاطب و ایجاد ارتباطی عمیق با داستان تاکید دارند.
با سپاس فراوان از آقای کورهچی برای وقتی که گذاشتند و نوشته بنده را مطالعه نمودند.
پژوهش و نقد داستان
زهرا گلیج