فرهنگ و رسانه

مدیریت شهری؛ بایدها و نبایدها…

گزمه یا نائب، قدمت یا قدرت

نایب الحکومه، بیگلربیگی، کدخدا، داروغه، گزمه و محتسب، نام تشکیلاتی بود که امروز به آن شهرداری می گوییم. در دوره ی ناصری با وظیفه ی حفظ و تامین نظافت شهر، نام احتسابیه به خود می گیرد. اعتمادالسلطنه در کتاب خود، ضمن بسط شرح و وظایف محتسب، عمده وظیفه اداره احتساب را حفظ نظم و نظافت دارالخلافه معرفی می کند، آن هم با ساختاری که ؛ ساختمان، مهندسی، تنظیف و روشنایی را مورد توجه قرار داده است.
میرزا محمد خان شیبانی، اولین معاون تنظیف یا به قول امروز، خدمات شهری بوده است.
با تصویب قانون بلدیه، اولین اداره ی رسمی به نام “بلدیه طهران” به ریاست دکتر خلیل خان اعلم الدوله شکل گرفته و  اولین رئیس اداره تنظیف و نظافت شهری به نام دکتر علیرضاخان بهرامی”مهذب السلطنه”با وظائف: نظافت شهر، نظم و نسق معابر و نظارت بر مشاغل شهر، کار خود را آغاز می کند.
در  ۱۳۱۱ فرهنگستان ادب فارسی، نام بلدیه را به شهرداری و نام اداره تنظیف را به اداره خدمات عمومی تغییر می دهد.
در ۱۳۴۱ اداره خدمات عمومی به اداره کل خدمات شهری تغییر نام داده و در ۱۳۵۱ با افزایش ماموریت‌ها و تغییر ساختار سازمانی در شهرداری تهران، این اداره کل به معاونت خدمات شهری تغییر  نام می دهد.
اکنون نزدیک یک قرن از عمر بلدیه می گذرد، خدمات شهری؛ جایی که نتیجه ی فعالیتش، رفع نیازهای روزمره ی مردم است. همان نشان عادی بیل و فرقون که در گذر زمان، به واسطه ی نوع خدمات و کمیت رو به افزایش مأموریت ها، همراه با قدمت شهرداری، به نخستین الگوى معرفت شناختی مديريت شهرى تبدیل شد. الگویی که هنوز که هنوز است مبنای عمل و رفتار سازمانی، در انجام مأموریت های موظف بوده و کارآیی خویش را در قاب وظایف لاجرم مورد توجه در سند چشم انداز،( مدیریت کلان واحد)، روز به روز توسعه یافته تر می بیند، اما در نگرش منابع انسانى، قوانین بالادستی، فرآیندها، و نحوه  ارائه ی خدمت، تغییری متناسب با رویکردهای جدید، از خویش نشان نمی دهد. وقتی می گوییم دوره ی جدید، یعنی دوره ای که با بلوغ مدنی افراد با سطحی از آگاهی های برتر  فردی و اجتماعی روبرو هستیم. پس تغییر رفتار ضرورت دارد. مصادیق این الگو، اکثر نیازهای مردم، از تولد تا مرگ را مورد توجه قرار می دهد، تفکرش؛ همچنان پیش قراول میدان خدمت در شهرداری هاست.
جمع آوری و دفع پسماند، بازیافت، میوه و تره بار، شهروند، ساماندهی مشاغل، زیباسازی، فضای سبز و پارک ها، خدمات موتوری، محیط زیست، آتش نشانی، آرامستان ها و …، با بیش از ۵۱  وظیفه نظیر؛ مطالعات و بررسی های لازم به منظور شناخت مشکلات و نارسایی ها، کمک به تنقیح و کارآمدی قوانین و آیین نامه ها، تهیه و تدوین طرح ها با فوریت مقابله با خطرات احتمالی ناشی از حوادث جوی و طبیعی مانند؛ سیل، طوفان، زلزله، بارش باران و برف، مطالعات راهبردی پیرامون بکارگیری ماشین آلات مدرن در زمینه های مختلف خدمات شهری از جمله آتش نشانی، جمع آوری و حمل و نقل و دفع زباله و ضایعات همزمان با فرآیند مکانیزاسیون شدن خدمات شهری، برنامه ریزی برای اجرای قانون مدیریت پسماند، توجه به اصول توسعه پایدار، حفاظت از منابع زیست محیطی، بکارگیری استانداردهای محیط زیست و … انجام وظیفه می کند. این سطح خدمت، نشان از سلطه ی فراگیری و دامنه ی شمول مخاطب، در حوزه ی خدمات شهری  به واسطه ی ارتباط مستقیم با مردم دارد. وجه شبه فراگیری الگوی معرفت شناختی بیل و فرقون با حوزه ی خدمات شهری، از منظر قدمت سازمانی مورد توجه است. این الگو در ناخودآگاه فرهنگی ما،  شبیه رفتار همان گزمه یا محتسب و به بیان امروز نایب را به خاطر می آورد. میراثی رسوب یافته در ضمیری از تاریخ و زندگی در مقابله با الگوی حاکمیت صرف فرهنگی.
اهمیت پایداری این الگو آنجا روشن می شود که سیستم با آن در برابر هرگونه تغییر دچار مقاومت سازمانی است. در این مقاومت ما با انسان سروکار داریم و در این انسان با باورها و رفتارهایش. این یعنی الگوهای قدیمی جان دارند و در داخل سیستم در حال حیات هستند. این حیات از دو زاویه قابل تامل است.
🟡 جان داشتن به بهای انجام خدمات مبتنی بر عادات رفتاری گذشته که به شکاف بین مردم و سیستم می افزاید.
🟢 حیات مبتنی بر تغییرات رفتاری مثبت در جهت بهبود روابط با مردم و تغییر نگاه آنها به سیستم
الگوی بیل و فرقون به اعتبار دو عامل غیر قابل انکار، خود را محق سازمان شهرداری ها در کشور می داند.
🟪 نخست به اعتبار پیشینه و سبقه تاریخی ظهور در بدنه ی ساختار
🟦 دوم به اعتبار کمیت فعالیت و ماموریت در نسبت با نیازهای اساسی مردم
از این رو متوجه  رفتار نیرو ها با تفکر قدیمی در سیستم است. کمیت خدمت و ضرورت های آن نیز در این بخش به موضوع محوریت قدرت در آن افزوده و تبدیل به نیروی مقاوم می شود.
این مقاومت وقتی در برابر نرم ها و هنجارهای مورد توافق اجتماعی قرار می گیرد، می شود تعارض در رفتار در عدم تناسب با فرهنگ مورد وثوق سازمانی.
ساده ترین نمود این تفکر  عقب مانده را در پدیده ی نائب سروری کوچه و محلات و معابر شهر می توان به مشاهده نشست. جایی که شاهد رفتارهایی ناشایست در برخورد با مردم هستیم. مثل آنچه که امروز به برکت فضای مجازی، و افتادن نور بر تاریک خانه ی مدیریت شهرها، در رفتار رفع سد معبری ها با دست فروش ها شاهد آنیم. یا تفکری که در راس هرم قدرت می پذیرد، هنوز از رفتار قلدر مآبانه و بزن بهادری افراد، در حلقه ی نهایی اتصال ماموریت ها با مردمش در شهر، بهره بگیرد. می بینیم نگاه بالا و پایین نداشته و مرتبه و پست نمی شناسد. صحبت از رسوب یک الگوی رفتاری  به قدمت و قامت یک قرن است. از گفتمان گزمه ی دیروز  تا نائب مانده در ارتفاع  پست فرآیندهای امروز.
از بلدیه تا نهاد نرسیده ی اجتماعی.
در جهانی با مفاهیم فرهنگ، توسعه و ارتباطات.

محمد ثابت ایمان
مدیریت شهری

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا