
درختان بی صدا شدند …
اواخر دهه ی شصت بود، جنگ داشت به پایان می رسید. موضوع توسعه و بازسازی، نقل محافل و مجالس کشور بود. اسمش را در دولت های پنجم و ششم، دوران سازندگی گذاشته بودند. سیاست باز اقتصادی، وضع قوانین ضد انحصار، افزایش بودجه های عمرانی به همراه اراده ی تسریع در ساخت و ساز کشور، فی البداهه و ناخودآگاه مسیر حرکت مدیریت شهری را نیز به ظهور دومین الگوی معرفت شناختی آن روزها کشانید. شهرداری ها در حالی که در مصادیق الگوی بیل و فرقون دست و پا می زدند، به گرداب عظیمی از ساخت و ساز در الگوی دوم با عنوان “بیل مکانیکی” خوش آمد گفتند. دغدغه ی بحران جابجایی پایتخت در آغاز دهه ی هفتاد و مشکلات فرآوری آن، سبب شد این الگو در نگاه دولتمردان تکنوکرات آن روزها، خوب جا خوش کند. ورق شهر باید برمی گشت. پس ورق طبیعت را برگرداندند تا از این راه ورق فرهنگ، رفته رفته و خود به خود برگردد. البته که قصدی نداشتند. مشکل در نبود دانش و بینش بود. با عالم سیاست بیشتر از پیش روی نگاه مادی را نمی توان دید. قوانین ابتر و بی ریشه و نامراد خوداتکایی و خودکفایی شهرداری ها در کسب منابع درآمدی، مسیر دگرگونی قانون طبیعت و دست درازی به سرمایه های ملی در منابع عظیم آب و خاک و هوا را هموار کرد. توسعه ی شبکه ی راه ها، پل ها و تأسیسات ساختمانی متناظر با آن، ارتفاع نتراشیده ی برج ها، رنگ آجری شهر را تغییر داده و در برخورد و ترکیب با هجمه ی نامناسبی از دستاوردهای نارس مدرنیته، وضعیت نابهنجار و نابسامان امروز را به وجود آورد.
آیا ساختارهای فرهنگ ملی ما، تاب این تسریع در توسعه را داشت؟؟؟؟؟؟؟؟
توسعه ای که توازن و تناسب نمی دانست اما تنها و تنها خودش را محور تعامل و تعادل می پنداشت. اینکه چه اندازه از باغات بکر شهرها به روش های مختلف، با دستان شهربندان مبتدی تازه از راه رسیده ی آن دوران، سربریده و سوخته، به تاراج رفتند تا مسیر تاخت و تاز محلات عمودی امروز، در شهر قنات ها و انارها و چنارها هموارتر شود، به مثل داستان انیمیشن بی جان پت و مت بی تدبیری های، همان دشت بی فرهنگی، خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دلای آدمای آن روزهایش می ماند.
هیچگاه نفهمیدیم!!!!
که با رفتن باغ های اناری و جانشینی مترسک های فولادی، چه بر سر اکوسیستم و چرخه ی حیات شهرها آوردیم یا با بسته شدن مسیر طبیعی آبراهه ها و چشمه ها و قنات ها، در شروع حرکت کرم های بتنی مترو با آن اصرار بر تسریع در توسعه، بدون مطالعات کامل و جامع آب و خاک، چه بر سر حقیقت وجود آدم ها، در فردای شهر خواهیم آورد. آری! سخن از ظهور دومین الگوی معرفت شناختی شهرداری ها، در میدان آزمون و خطای بزرگترین حوزه ی مدنی، با مفهوم و کالبد شهر بود.حوزه اى که با نماد بیل مکانیکی، توسعه ناهمگون امروزی را بدون هیچ نگاهی به آینده رقم زد. گسست های اجتماعی حاصل از بهم پاشیدگی نخستین سلول شهری، بعد از خانه و خانواده به عنوان محله و به تبع آن تغییر وضعیت محلات بکر افقی به عمودی و … ایجاد الگوهای مصرف از طریق سبک زندگی های دیگرگون و ناآشنا، کمک به ناهمگونی بافت شهر، آلودگی های دیداری و … همه و همه دست به دست هم داده تا انسان شهری پای روی قانون طبیعت بگذارد و رفتارش را با مصادیق این توسعه تنظیم کند. حال آن که باید :
” یاد من باشد، کاری نکنم! که به قانون زمین بربخورد”.
تراکم فروشی برای همان خودکفایی نامیمون شهر، پای در گلوی ریه های تنفسی شهر گذاشت. هر چه از رنگ آبی آسمان در حدود قاب پنجره های آشتی خانه ها کم می شد، سطح سیمانی بی مهر پاشویه های حوض آبی سنت، رقص ماهی های قرمز اصالت را می آشفت و چرتکه ی بی حساب مدرنیته، دست در جیب عافیت آیندگان، می رفت تا تنه ی تنومند هویت دیروز را، به باد پریشانی خاطر آیندگان امروز، بلرزاند. این پیشانی نامراد توسعه با هزار کر و فر و هیجانات، خودش را به سایر شهرهای کشور رسانید تا شرایط اقتضایی، استراتژیک، و بحران ذاتی طبیعت شهرها را ندیده، خودش را بزرگ کند. صرف نظر از برخی نقاط مثبت این توسعه که تخصیص منابع را بر محور عدالت اجتماعی، تا حدودي در کلان شهر ها به ويژه تهران، تا سطح ناحیه و محله محقق ساخته بود، بی ترديد در تمام طول مسیر، از توجه به مؤلفه ها و مشخصه های فرهنگی اجتماعی باز مانده و این در حالی بود که انسان شهرنشین، می رفت تا در معتبرترین و مدرن ترین واژه ى از راه رسیده ى روزگار معاصر، در قامت شهروند جامعه ى مدنی، خویش را شناخته و از حقوق و مسئولیتهای مدنی اش، باخبر شود. از این رو سیل خروشان مطالبات به حق مردمی در قامت مفهوم شهروندی، همسو با این توسعه به راه افتاد. اما به اندازه ای که باید، در راهبردهای خرد و کلان آن دیده نشد.شهروند به کام مطلوب خویش نرسیده، در غبار و سکوت ساکت توسعه، شهرنشین باقی ماند و پدیده ی نامراد شهربند، خودش را به مراتب بالای مدیریت شهری، منگنه کرد.
ادامه دارد …
محمد ثابت ایمان
مدیریت و برنامه ریزی شهری