تاثیر موسیقی ایرانی، در زنده شدن عناصر خفته در فرهنگ موسیقی غربی
خوان هشتم: شاید بتوان منشأ اثر طبیعت را مبنای صدور الهام هنر دانست. در این صورت ما به وجوه اشتراکی خواهیم رسید که بیشتر از درک زبان طبیعت آب می نوشد و خمیرمایه ی آفرینش های هنری ما می شود. در این نگاه، پارسى و هندو و عرب و چینی و اسپانیولی بر اساس مشترکات خویش به بداعت و خلق در اثر خواهند رسید، و هر منظومه ی تمدنی بخشی یا همه ی دیگری را در ائینه ی تماشای خویش به نمایش خواهد گذاشت و خواهد داشت. و هر کدام از اینها خودشان را در دیگری پیدا خواهند کرد، می توان گفت که تنها زبان ، رمز و تخیل در تمدن های گونه گون ، صور تماشای برتر و متفاوتی از ساحت فراخ هنر را به دست خواهد داد.
أما خميرمايه و رگ پنهان ماجرا دچار وحدت و يكرنگى ازلى خويش است.
خبر: مدیر نشر موسیقی هرمس در نشست گفتگو و تعامل سازنده با جهان در محل موسسه شهر کتاب بهشتی مطرح کرد:
آن چیزی که موسیقی ایرانی را برای ملل دیگر جذاب می کند مواجه شدن با چیزی است که خودشان پیشتر داشته اند و با شنیدن آن دوباره آن را احساس می کنند. موسیقی غربی پیش از رنسانس، موسیقی کدبندی و نت نویسی شده فعلی نبود. در ان موسیقی نیز مقامهایی وجود داشته است. به همین دلیل است که موسیقی ایرانی، اعراب و موسیقی هند عناصر خفته در فرهنگ موسیقی غرب را زنده می کند.
وی گفت: نقشی که موسیقی دارد این است که به ما گفت وگو کردن را بیاموزد، چون موسیقی در ما خاطرات مشترک را به وجود میآورد و تسهیلگر انتقال عناصر فرهنگی است.
این عنوان که موسیقی با زبان مشترک نُت، ابزار و عاملی برای گفت وگو است را نمیپسندم. لزوماً و فقط این نیست. جایگاه موسیقی از این بالاتر است. موسیقی خواصی دارد که شاید در خیلی از موارد و دورههای تاریخی دلهای آدمی برایش تنگ شده است و آن ایجاد خاطرات مشترک است.
انسان هرچقدر در این صد و پنج سال گذشته جلوتر رفته است، با شیوه زندگی خود مشاهده کرده است که در زندگیها فاصله افتاده است و آن چیزی که متفاوت و جذاب بوده از دست رفته است. چیزی که من از آن تعبیر به حریم امن میکنم. در این حریم امن ما دیگر نیازی به گفت وگو و گفتمان در خود احساس نمیکنیم و به نوعی کاهلی در این زمینه رسیدهایم. موسیقی در این وضعیت شاید یک رویداد اجتماعی است که ما چیزهای مشترک را با هم تجربه میکنیم و انگیزه تعامل با دیگران در ما ایجاد میشود. به همین دلیل است که برای فعالان موسیقی، موسیقی زنده ارزش بالاتری دارد. چون در جمع است و چنین انگیزههایی را در افراد ایجاد میکند.
وی افزود: موسیقی یک ویترین برای آشنایی با فرهنگهای دیگر است و عناصری را که در طول تاریخ، انسانها را به یکدیگر پیوند می داده است نشان میدهد.
وی در ادامه گفت: آن چیزی که موسیقی ما را برای ملل دیگر جذاب میکند، مواجه شدن با چیزی است که خودشان قبلاً داشته و با شنیدن آن دوباره آن را احساس میکنند. قبل از رنسانس موسیقی غربی، در شکل کنونی خود نبود. موسیقی در آن زمان موسیقی کدبندی و نت نویسی شده فعلی نبود. آنها هم مقامهایی داشتند. ولی در رنسانس اتفاقی که افتاد این بود که موسیقی قانونمند شد. به همین دلیل در تاریخ موسیقی اروپا چیزهایی ریزش کرد. گویی موسیقی ما و موسیقی اعراب و موسیقی هند عناصر خفته در فرهنگ موسیقی غرب را زنده میکند. به همین دلیل من از موسیقی به عنوان زبان مشترک میگذرم و ارزش آن را بالاتر اینها می دانم. در موسیقی ما بداههنوازی اهمیت دارد که نوعی دم غنیمت شماری را تداعی میکند چیزی که در فرهنگهای دیگر هم وجود دارد و این از جمله همان چیزهایی است که در موسیقی برای ما آشکار نیست ولی با آن ارتباط میگیریم. به عنوان مثال موسیقی جاز هم در موسیقی غربی از چنین منطقی پیروی میکند و نوعی آزادی در خلق دارد.
چیزی که موسیقی ما از موسیقی غرب آموخت، این بود که ما باید شنونده خوبی باشیم. آن چیزی هم که موسیقی ما به آنها آموخت، نوعی صمیمیت و بی پرده بودن بود. سالها هنرمندان زیادی به کشور ما آمدند و هنرمندان زیادی هم از اینجا به کشورهای دیگر رفتهاند. مهمترین چیزی که ما در این معامله عاطفی انجام دادیم روشنکردن زوایای پنهانی از نقشه تاریخ فرهنگی خودمان بوده است. در دنیایی که پروپاگاندای رسانهای چیزی را میگوید که بیشتر بفروشد و به همین دلیل بعضی از عناصر را حذف میکند، ناشناختههای ما برای آنها و ناشناختههای آنها برای ما به واسطه موسیقی بیان میشود. این از هر ساختار گفتگوی سیاسی و تلاشهای رایزنان فرهنگی کارآمدتر است.
صدیقی در بخش پایانی سخنان خود گفت: هنرمندی که به ایران میآید با مشاهده حقیقت فرهنگ و جامعه ما پیش فرضهای مخرب قبلیاش زدوده میشود و در بازگشت خود آن را با هموطنانش در میان میگذارد و به نوعی مهمترین سفیر فرهنگی ما محسوب میشود. در این انتقال او چیزی را به جامعه خود میبرد که هیچکدام از اجزاها و ابزارهای رسانهای نمیتوانند مانع آن شوند. از جمله این موارد عناصر موجود در فرهنگ ما از قبیل تلاش برای برقراری ارتباط، مهمان نوازی و آزاداندیشی است که برای هنرمند غربی جذاب است.