تهذیبخوشنویسیمینیاتورنگارگریهنرهای ترسیمی

چرا باید تاریخ هنر بدانیم؟

آشنایی با تئوری های متفاوت به ما این توان را می دهد که چگونه به جامعه امروز خود از چند منظر نگریسته و برای خلق اثر یا حل مسئله ای از آن استفاده کنیم.
می توانیم با این باور اساسیِ جان دیویی همراه شویم که هنرمند می تواند چکیده ی همه ی تجارب بشری اعم از زشت و زیبا، لذت بخش و رنجبار، و حتی مطایبه آمیز و چرند را فراهم آورده و آن را در کار هنری خویش متبلور ساخته و از این طریق چنان به حفظ آن همت گمارد که تا هنگام دوام و بقای اثر، مخاطبش بتواند آن را تجربه کند.
ویژگی اثر هنری، توانایی در بر گرفتن همه انواع تجربه های بشری وانتقالش به مخاطب است.
اگر همه تجربه های بشری می توانند در قالب اثر هنری بگنجند، ناچاریم این پرسش را مطرح کنیم که؛
تجارب چه کسی؟
امروزه چه بسا وسوسه شویم که در پاسخ این پرسش بگوییم که بی تردید در وهله ی اول، تجارب هنرمند.
اما در بسیاری از دوره های تاریخی کار هنری، نشانی از هستی هنرمند در خود نداشته و تنها بر مبنای مقتضیات روزگارش شکل گرفته است.
و یا چه بسا حامی هنری به دلیلی خاص آن را سفارش داده باشد. هر گاه کار هنری عمارتی یا بخشی از آن یا تمثالی تشریفاتی باشد، بی تردید نقشی در حیات اجتماعی یا مذهبی روزگار هنرمند داشته و جدا از دانش، سلیقه، و مهارت آفریننده، نشانی از شخصیت او در کار نخواهد بود.
آیا اکنون که در لحظه ی تاریخی یکسره متفاوتی قرار داریم، می توانیم بدون آگاهی از هدف این گونه آثار به ارزیابی آنها بپردازیم؟
با این توصیف دانستن تاریخ هنر و دلایل خلق یک اثر به ما ابزاری برای تجزیه وتحلیل یک اثر هنری را خواهد داد.
رابطه تنگاتنگی میان هنر و جامعه وجود دارد و این دو هموراه در حال پاسخ به یکدیگر هستند و به همین دلیل است که برای بررسی هر کدام نیاز به شناخت دیگری داریم .
متاسفانه به دلیل نبود آموزش درست تاریخ هنر در مدارس و دانشگاه ها در ایران قشر هنرمند به خصوص هنرمندان جوان، از مطالعه تاریخ هنر گریزان هستند و مدام در پی شناخت هنر معاصر هستند تا بتوانند اثری خلق کنند که در جامعه هنری ایران و جهان تنها حرفی برای گفتن داشته باشند، اما غافل از این هستند که هنرمدرن ناگهان از خلاء پدید نیامده و بر شالوده ای عمیق استوار است که ناگزیر از شناخت آن خواهیم بود.
می شود گفت تاریخ یک زنجیره است. حتی دگرگونی های شدید و اساسی مانند انقلاب فرانسه یا جنگ اول جهانی در تحول تاریخی گسستی ایجاد نمی کنند. گذار ها از یک عصر به عصر دیگر سیال اند.با این توصیف می توانیم ریشه های مدرنیته را در قرن پانزدهم و شانزدهم (رنسانس) مورد بررسی قرار دهیم، آنجا که انسان خودش را باور می کند و منجر به ظهور اومانیسم می شود.
ظهور اومانیسم قدرت های پاپ های رنسانس، مسیحیت قرون وسطایی و کلیسای کاتولیک روم را گرفتار بحران عمیقی می کند که منجر به طغیان های فکری قرون ۱۴ و ۱۵ میلادی می شود آنچه در ادامه و در اصلاحات پروتستانی به اوج خویش می رسد. تمام این‌ها منجر به شکست وحدت جامعه دینی غرب شد و عصر مدرن را به ارمغان آورد.
حال از لحاظ پیشرفت علم و دانش باید در نظر بگیریم که اختراع حروف سربی، کشتی های مناسب سفرهای دریایی و رواج بیشتر آنها، دریانوردی با قطب نما و ساخت سلاح های آتشین، پیدایش علوم ریاضی در کشف پرسپکتیو و کالبد شناسی انسان نمود پیدا کرد و مشاهده‌ی دقیق، مبنای زیبایی قرار گرفت.
با این وجود معنی زیبایی هم بسته به دوران های مختلف تغییر می کند. رنسانس برآمده از این جامعه است .
در این دوره از مباحث به چگونگی شکل گیری جنبش‌ها(سبک) از درون جوامع مختلف خواهیم پرداخت و خواهیم دید که یک اثر چگونه به جامعه خود اعم از سیاست، فرهنگ و مذهب پاسخ می دهد.
و گاه فقط با بررسی و تجزیه و تحلیل یک اثر به زمانه‌ای که هنرمند در آن زیست می کرده اشاره می کنیم.
در مبحث بعدی به واژه خود تاریخ هنر و نقاط مثبت و ضعف کلمه تاریخ و هنر می پردازیم وبه بررسی کتب تاریخ هنر که به فارسی برگردانده شده و هرکس می تواند با توجه به دیدگاه شخصی یکی را انتخاب کرده و همراه با این متون پیش برود، اشاره می کنیم.

موناجولا : نقاش و مدرس تاریخ هنر

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا