شعر و نویسندگی

نوستالژی‌های فرهنگ، فرهنگ نوستالژی

کاشکی‌هایی که به دنبال اتفاق بودند نه...

محمد ثابت ایمان
دکتری زبان و ادبیات فارسی:

آنها که سنی دارند و به قولی سرد و گرم روزگار را چشیده و چشانده اند می دانند که ؛ این مکعب مستطیل چه خاطره ها برایشان ساخته بود. بدنبال دو ریالی گشتن، رمز یک عبور اجتماعی بود. ما پشت دروازه ی ارتباط با دیگری به بهای یک سکه می ماندیم.
اگر چانه ی عافیتی گرم می شد، جمعیتی به عادت نیاز صف می کشید و منتظر امکان گفتگو می ماند. گاهی کابین یک نفره با دو یا سه نفر به ذوق می آمد. کم کم قیمتش به ۵ ریابی و ده ریابی ارتقاء پیدا کرد. نجابتش همان نجابت قدیم بود. گاهی در دل شب ها در مانده ای را به میهمانی خویش دعوت می کرد. باجه ی تلفن عمومی یک دنیا معرفت با خود داشت. لذت نزدیک شدن و شنیدن. مردم در صف انتظار با هم به آئین گفتگو نزدیک بودند. یک همگرایی لطیف اجتماعی. برای خودش قصه تعریف می کرد و مسئله حل.
انسان چه دیر می فهمد معنای عجالتا را.
چه نمی داند قدر عبورهای دیروز خویش را. حالا گردش مدام اطلاعات نابجا و ناتمام هر روزه و امکان همراه شدن تکنولوژی به بهای اسارت های پنهان زندگی فردی و اجتماعی، آدم عصر ارتباطات را مصنوعی بار آورده است.
غوغا سالاری کلمه در اعوجاج تصویر!
جهانش به صفحه ی نوری تقلیل یافته. در میان جمع و غائب از نظر دل، ندیده های مجاز را تجربه می کند.
وقتی واقعیت، خودش را پشت اصالت  آدم ها جا می گذارد، حقیقت تنها نقشی بر روی آب خواهد بود. ما امروز در جهانی که به قول مک لوهان، دیوارهایش را برداشته ایم تا شاید به وسعت نگاهمان چیزی بیافزاید، نقطه بین ترین حالت ممکن را به جستجوی خیالی واهی کشانده ایم. واقعیت در بیرون این همراهی، دلالت بر تنهایی وهم آلود این عصر دارد. از این رو :
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا